در دبیرخانه رویداد تولید مسئولانه و بهرهوری به بهانه برگزاری این رویداد و در خصوص پاسخ به این سوالات با نیلوفر رئیسی هم صحبت شدهایم. خانم رئیسی یکی از مدیران با تجربه حوزه پایداری در سطح کشور به شمار رفته و به واسطه فعالیت خود در صنایع تند مصرف FMCG (شرکت رکسان و دارا با برند نیچرلین Nature Lean) کارشناسی مناسب برای یافتن پاسخ برای چالش های موجود در دستیابی به اهداف تولید و مصرف پایدار است.ادامه مطلب را از دست ندهید.
رفتار مسئولانه از جانب مصرفکنندگان و تولیدکنندگان، از جمله چالشهایی است که جامعه جهانی همواره برای دستیابی به دنیایی پایدارتر با آن روبرو بوده و در برنامه توسعه پایدار سازمان ملل متحد در قالب آرمان شماره 12 تبلور پیدا نموده است. تحقق آرمان شماره دوازده برنامه توسعه پایدار سازمان ملل (UNSDGs) موسوم به «تولید و مصرف مسئولانه»، در فضایی به دور از شعارها و بایدها و نبایدها امری چالش برانگیز است. چرا که این آرمان با مخاطب قرار دادن عموم مردم به عنوان کلیت جامعه و دو طیف متفاوت از نهادهای اجتماعی یعنی «بنگاههای اقتصادی» و «نهادهای نظارتی» شرح وظایفی دقیق را ترسیم نموده است. اهدافی که تحقق آنها همراستایی و همنوایی هر سه گروه مخاطب در کنار یکدیگر را میطلبد….
در این بین خواست و مطالبهگری عمومی یکی از مهمترین محرک ها در راستای توسعه رفتارهای مسئولانه و تولید کالاهای پایدار توسط صنایع و وضع قوانین کنترلی از جانب قانونگذاران به شمار میرود. اما سوال مهم اینجاست که آیا عموم مردم مطالبهای برای کالاهای پایدار دارند یا خیر. سطح آگاهی عمومی از این نوع از محصولات چه مقدار است؟ و مسئله تغییرات اقلیمی تا چه سطحی از دغدغه های عمومی را شامل میشود؟
در دبیرخانه رویداد تولید مسئولانه و بهرهوری به بهانه برگزاری این رویداد و در خصوص پاسخ به این سوالات با نیلوفر رئیسی هم صحبت شدهایم. خانم رئیسی یکی از مدیران با تجربه حوزه پایداری در سطح کشور به شمار رفته و به واسطه فعالیت خود در صنایع تند مصرف FMCG (شرکت رکسان و دارا با برند نیچرلین Nature Lean) کارشناسی مناسب برای یافتن پاسخ برای چالش های موجود در دستیابی به اهداف تولید و مصرف پایدار است. در این مصاحبه از خانم رئیسی سوالاتی درباره نحوه تشویق مردم به مصرف پایدار و چالشهای بنگاه اقتصادی در فرآیند تولید کالاهای پایدار می پردازیم.
در دبیرخانه رویداد تولید مسئولانه و بهرهوری به بهانه برگزاری این رویداد و در خصوص پاسخ به این سوالات هم صحبت شدهایم با نیلوفر رئیسی که یکی از مدیران با تجربه حوزه پایداری در سطح کشور به شمار رفته و به واسطه فعالیت خود در صنایع تند مصرف FMCG (شرکت رکسان و دارا با برند نیچرلین Nature Lean) کارشناسی مناسب برای یافتن پاسخ برای چالش های موجود در دستیابی به اهداف تولید و مصرف پایدار است. در این مصاحبه از خانم رئیسی سوالاتی درباره نحوه تشویق مردم به مصرف پایدار و چالشهای بنگاه اقتصادی در فرآیند تولید کالاهای پایدار می پردازیم.
از علاقه خودتان به حوزه پایداری برای ما توضیح دهید. چه شد که به فکر فعالیت در این حوزه افتادید؟ آیا انتخاب حضور در این حوزه نشات گرفته از یک انتخاب شخصی بود یا حاصل اتفاقات در مسیر کاری؟
سوال جالبی برای شروع هست J میشود گفت برای من ترکیبی از انتخاب شخصی و اتفاقات مسیر زندگی بوده است. من تحصیلکرده حوزه حفاظت محیطزیست هستم و سالها در این زمینه با سازمانها و پروژههای مختلف همکاری داشتهام. همواره یکی از اصلیترین دغدغههای من در این حوزه کاری، تامین منابع پایدار برای پیشبرد فعالیتها و میزان اثرگذاری آنها بود. صنایع و کسبوکارهای بزرگ در همه جای دنیا اثرات قابلتوجهی بر منابع طبیعی و محیطزیست دارند. تجربه من در همه سالهای گذشته این بود که راهحل پایدار برای حفظ محیطزیست ایجاد یک پل میان چالشهای این حوزه و مسئولیت کسبوکارها و صنایع در قبال پرداختن به آنهاست. هرچه عمیقتر شدم دیدم که یکی از دلایل اصلی عدم وجود این ارتباط، عدم آگاهی و اطلاع صنایع از اثرات خود و به تبع آن مسئولیت واقعی و درست آنها در کاهش این اثرات از یکسو، و ضعف ما محیطزیستیها در ایجاد زبان و ارزش مشترک با صنایع است. بنابراین رفته رفته حوزه پایداری شرکتی به عنوان یک حوزه بینابینی برایم جذابتر شد و همزمان با فاصله گرفتن از حوزه صرف حفاظت بدلیل محدودیتها و چالشهای اجرایی آن و همینطور کوچکتر شدن دامنه اثر اقدامات این حوزه، به دنیای پایداری در صنعت غذا و نوشیدنی وارد شدم تا هم ارزشها و دغدغههای شخصی خودم را دنبال کنم و هم به دنبال آن بتوانم اثری در این حوزه ایجاد کنم. به عنوان یک تازهوارد به صنعت خوشحالم که تجربهام در زمینه محیطزیست و شناختم از چالشها و تهدیدهای آن و همینطور درسآموختههایم در حوزههای اجتماعی و انسانی میتوانند چراغ راهم باشند.
به عنوان یکی از مدیرانی که سالهاست در زمینه پایداری فعالیت نمودهاید، وضعیت توسعه پایدار در صنعت ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر شما تا استاندارد جهانی چقدر فاصله داریم؟ و موضوع پایداری چه سطحی از دغدغه های صاحبین صنایع را شامل میشود؟
به نظرم اول استاندارد جهانی را مشخص کنیم! شاید بشود گفت یکی از خطکشهای موردتوافق خیلی از کشورها، اهداف توسعه پایدار یا Sustainable Development Goals باشد. میتوانیم مدام دور و نزدیک شدن به شاخصهای این اهداف را رصد کنیم و جایگاه خود را بسنجیم. شاخصهای دیگری هم میتوانند مبنا قرار بگیرند که بعضا از دل معاهدهها و کنواسیونهای بینالمللی مثل کنوانسیون حفظ تنوعزیستی بیرون میآیند و کشورهای عضو را متعهد به حرکت به سمت اهداف مشترک میکنند. اما موضوعی که دوست دارم در این بین فراموش نشود این است که موضوع پایداری مثل همه موضوعات مرتبط با جامعه و محیطزیست، یک مفهوم متناسب با موقعیت (context specific) است. یعنی نباید فراموش کنیم که یک سناریو یا نسخه ثابت نمیتواند بدون تغییر در همه کشورها و حوزهها خروجی یکسان داشته باشد! بنابراین نیاز است جدا از اینکه به خطکشها یا استانداردهای جهانی نگاه میکنیم، در تله و شتاب پیادهسازی نسخههای یکسان نیوفتیم و همواره به دنبال راهحلهای بومیشده و متناسب با شرایط خودمان باشیم. خود این، از اصول پایداری به شمار میرود.
اگر بخواهیم از ایران به عنوان مثال صحبت کنیم، میتوان گفت که در برخی از زمینهها مانند کیفیت محصولات و شفافیت با مصرفکننده پیشرفتهایی داشتهایم اما نمیتوان گفت چقدر بوده است. اما در بخشهای دیگر مانند مدیریت پسماند، کاهش انتشار گازهای گلخانهای، حفظ تنوعزیستی و منابع طبیعی و ارتقاء شفافیت در گزارشدهی مالی و غیرمالی، ممکن است فاصله بیشتری با استانداردهای جهانی وجود داشته باشد. توسعه پایدار در صنعت ایران به طور مستقیم تحت تأثیر سیاستها و تصمیمات دولت قرار دارد. سیاستهای حمایتی و تشویقی دولت به سمت تولید محصولات پایدار و استفاده از فناوریهای سبز، میتواند ارتقاء توسعه پایدار در صنعت را تسهیل کند.
به طور کلی، فاصله ایران با استانداردهای جهانی در حوزه توسعه پایدار متغیر است و بستگی به زمینه مورد نظر دارد. به نظر من ارزش اصلی باید ایجاد زمینه برای افزایش تطابق با استانداردهای جهانی و بهبود عملکرد در این زمینهها توسط همه بازیگران اصلی این حوزه باشد. دغدغه پایداری و توسعه پایدار برای همه صنایع و حوزهها در ایران یکسان نیست و ممکن است با توجه به اندازه کسبوکار، حوزه فعالیت و شرایط اقتصادی، اجتماعی و محیطی اثرگذار روی کسبوکار متفاوت باشد. برخی از صاحبان صنایع متمرکز بر بهرهوری منابع، کاهش هدررفت منابع، و کاهش هزینههای تولید هستند تا در زمینه پایداری عمل کنند و همچنین به منافع اقتصادی خود بیشتر بپردازند. در عین حال، برخی دیگر از صاحبان صنایع به عنوان شهروندان، مسئولیت اجتماعی خود را در نظر میگیرند و تلاش میکنند تا فعالیتهایشان در حالیکه ارزش اقتصادی ایجاد میکند، برای طیف بزرگتری از ذینفعان نیز خلق ارزش کند. از این رو، برخی شرکتها توسعه پایدار را به عنوان یک فرصت برای نوآوری، رشد دارایی و افزایش توان رقابتی میدانند و از طریق اتخاذ استراتژیها و سیاستهای مبتنی بر پایداری به این هدف دست پیدا میکنند. با این حال، همچنان مسیری طولانی برای شناخت و پذیرش کامل اهمیت توسعه پایدار در بین صاحبان صنایع در ایران وجود دارد، و نیاز به آگاهسازی و ترویج بیشتر در این زمینه بیش از هر زمانی احساس میشود.
نقش مطالبات عمومی را در قرار گرفتن مباحثی مثل مسئولیت اجتماعی شرکتی و حرکت به سمت اصول پایداری در بین صنایع را چگونه ارزیابی میکنید؟
مطالبات عمومی یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در تشکیل و تعیین سیاستها و رویکردهای شرکتها در زمینه مسئولیت اجتماعی شرکتی و پیشرفت به سمت اصول پایداری است. در عین حال این مطالبه میتواند زمینه تصویب قوانین و سیاستگذاریهای اساسی حوزه پایداری و افزایش حمایت از صنایع دارای این رویکرد را فراهم کند که به نظر در مواردی بسیار مهمتر از اثر اول است. اثرگذاری روی صنایع میتواند در جنبههای مختلفی اتفاق بیوفتد و به شکلهای مختلفی روی رفتار صنایع اثر بگذارد.
۱. تأثیر بر تصمیمگیریهای شرکت: مطالبات عمومی و نظرات جامعه میتوانند بر تصمیمگیریهای شرکت تأثیرگذار باشند. برای مثال، فشار از سوی عموم ممکن است شرکتها را وادار به اتخاذ رویکردهای مسئولانهتر در زمینه محیط زیست، حقوق کارگران، یا شفافیت زنجیره تأمین کند.
۲. افزایش پاسخ به نیازمندیهای بازار: تغییرات در نیازمندیها و انتظارات مشتریان و بازار، شرکتها را به تغییر و بهبود عملکرد در زمینههایی مانند کیفیت محصولات، اثرات محیطزیستی، و شفافیت مالی و اجتماعی تشویق میکند. این تغییر در نهایت به صورت مستقیم و غیرمستقیم روی افزایش پاسخ به نیازمندی جامعه اثر میگذارد.
۳. تأثیر بر اعتبار برند: اهمیت مطالبات عمومی در بهبود شفافیت و اعتبار سازمانی قابل توجه است. شرکتهایی که به مسائل مورد توجه جامعه پاسخ میدهند و مسئولیتپذیری اجتماعی را به عنوان بخشی از فعالیتهای خود در نظر میگیرند، معمولاً از نظر مشتریان و جامعه بیشتر مورد اعتماد هستند.
۴. ارزیابی ریسکها و فرصتها: درک مطالبات عمومی و انتظارات جامعه، شرکتها را قادر میسازد تا ریسکهای مرتبط با عملکرد محیطزیستی، اجتماعی و اخلاقی خود را بهتر ارزیابی کنند و فرصتهای جدیدی را برای بهبود عملکرد و رقابتپذیری شرکتها شناسایی کنند.
به طور کلی، مطالبات عمومی نقش مهمی در تعیین سیاستها و عملکرد شرکتها در زمینه مسئولیت اجتماعی و پایداری دارند و برای شرکتها امری اساسی برای موفقیت، انعطاف و تابآوری هستند.
جایگاه محصولات پایدار را در ایران چگونه ارزیابی میکنید، آیا تمایل به خرید و تهیه این نوع از محصولات در ایران وجود دارد؟
به نظرم ابتدا محصول پایدار را تعریف کنیم. محصول پایدار محصولی است که در طول دوره عمر خود، از تأمین مواد اولیه تا تولید، استفاده و دفع، تأثیرات منفی کمتری بر محیطزیست و اجتماع داشته باشد و حتی بتواند خلق ارزش مشترک بکند.
ارزیابی جایگاه محصولات پایدار در ایران نیاز به ارزیابی اطلاعات و واقعیتهای متعددی دارد. هنوز میزان شفافیت در بین تولیدکنندگان داخلی با بازار آنها در سطحی نیست که بشود همه و یا بخشی از فاکتورهای مربوط به پایداری را سنجید و حتی بتوان به سادگی فهرستی از این محصولات تهیه کرد. بنابراین سخت است رفتار مشتری و بازار را در مواجهه با این محصولات ارزیابی کرد مگر از راه پرسش کردن! اما چند مورد را میتوان به عنوان محرکهای افزایش تقاضا برای مصرف این محصولات در نظر گرفت.
۱. آگاهی عمومی: میزان آگاهی عمومی از مفهوم و اهمیت پایداری در جامعه ایران میتواند متفاوت باشد. آگاهیرسانی و آموزش مصرفکنندگان و جامعه در خصوص فواید محصولات پایدار میتواند تأثیر مستقیمی در افزایش تقاضا برای این محصولات داشته باشد.
۲. نیازهای مصرفکنندگان: در صورتی که مصرفکنندگان ایرانی به دنبال محصولاتی با کیفیت بالا، مواد اولیه سالم و با دغدغه محیطزیستی باشند، احتمالاً تمایل بیشتری به خرید محصولات پایدار خواهند داشت.
۳. توان رقابتی صنعت: اگر تولیدکنندگان محصولات پایدار در ایران بتوانند با توجه به استانداردهای اساسی این حوزه عملکرد رقابتی داشته باشند و محصولات باکیفیت و متناسب با نیازهای بازار ارائه دهند، احتمالاً بازار محصولات پایدار رشد خواهد کرد.
۴. سیاستهای دولتی: سیاستهای حمایتی و تشویقی دولت نیز میتوانند نقش مهمی در ترویج و پشتیبانی از صنایع پایدار داشته باشند. تسهیلات مالی، اختصاص منابع برای پروژههای پایدار، و معافیتهای مالیاتی میتوانند انگیزه برای سرمایهگذاری در این صنایع را افزایش دهند.
با توجه به این عوامل، تمایل به خرید و تهیه محصولات پایدار در ایران ممکن است در حال رشد باشد، اما ارزیابی دقیقتر نیازمند مطالعه بیشتری درباره نگرشها، عادات مصرفی و شرایط و محیط کسبوکار است.
شرکت رکسان و دارا در سالهای اخیر با تولید محصول نوآورانه پا به عرصه تولید محصولات پایدار گذاشته است. لطفا برای خوانندگان این مطلب درباره دغدغههای این شرکت برای حضور در بازار محصولات پایدار توضیحاتی را ارائه دهید.
بخش بزرگی از زنجیره تولید محصول پایدار، در دل سازمان تولیدکننده آن شکل میگیرد و اتفاق میافتد. شاید بشود گفت در مجموعه ما نیروی محرکه حضور در این عرصه، دغدغه و نوع نگاه هیئتمدیره و سهامداران اصلی است. شرکتها خواهناخواه شبیه راهبران و مدیران خود میشوند و این را همه ما در محیطهای کاری خود تجربه کردهایم. برای مثال اینجا مسئله مربوط به شفافیت و سلامت مالی و تعهد به قوانین در هر شرایطی از بدیهیات هستند؛ مواردی که هرگز قربانی چیز دیگری نمیشوند. باقی مصادیق مربوط به پایداری مثل خطقرمزهای حفظ کیفیت محصول و شفافیت با مصرفکننده هم از همین ذهنیت تبعیت میکنند. تعهد جدی و فعالانه به موضوعاتی که شاید در کسبوکارهای مشابه در حد اجرای حداقلها و استانداردها باقی میمانند، در این مجموعه بدلیل وجود همان ذهنیت و دغدغهها، شکل وسیعتری به خود میگیرند. برای ما تعهد به پایداری محدود به تولید محصول باکیفیت نیست، بلکه میدانیم این حوزه در صنعت ما چه ابعاد گسترده و وسیعی دارد. تلاش ما این است که با شناخت و تسلط به محدودیتهای داخلی و محیطی، رفتهرفته بتوانیم در سایر بخشهای زنجیره تامین خود نیز اثرات منفی را کاهش دهیم و ارزش مشترک خلق کنیم.
درمسیر تولید کالاهای پایدار به ویژه محصولات شرکت رکسان و دارا معمولا با چه چالشهایی روبهرو هستید؟
در مسیر تولید کالاهای پایدار، تولیدکنندگانی مثل ما معمولاً با چالشهای مختلفی روبهرو هستند که میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دسترسی به مواد اولیه پایدار: یافتن و استفاده از مواد اولیه پایدار که با دغدغههای مرتبط با شفافیت در زنجیره تامین و بهرهبرداری پایدار از منابع طبیعی تولید میشوند، بسیار چالشبرانگیز است. برای تولید کالاهای پایدار، موادی با کمترین تأثیر منفی بر محیطزیست و منابع طبیعی باید انتخاب شوند، که این ممکن است نیاز به تحقیقات بیشتر و همکاری با تأمینکنندگان پایدار داشته باشد. ارزیابی و صحهگذاری این فاکتورها بدلیل عدم وجود استانداردها و دستورالعملهای شفاف بسیار دشوار است و غالبا از ظرفیت و توان تولیدکنندگان مگر با صرف هزینه، انرژی و زمان زیاد خارج است. برای تولید کالاهای پایدار، تضمین پایداری در زنجیره تأمین مواد اولیه ضروری است. این ممکن است به دلیل تغییرات در شرایط محیطی، محدودیتهای منابع، و وابستگی به تأمینکنندگان بیرونی چالشهایی ایجاد کند که ما نیز با آنها مواجه هستیم.
تکنولوژی و نوآوری: برای تولید کالاهای پایدار، استفاده از فناوریهای نوین و نوآوریهای پیشرفته ضروری است. این ممکن است به دلیل هزینههای توسعه فناوری، نیاز به صرف زمان و سرمایهگذاریهای قابلتوجه داشته باشد و درعین حال با مخاطرات مرتبط با بهروزرسانی و استفاده از فناوریهای جدید همراه باشد. واحد تحقیق و توسعه در شرکت ما در زمینه نوآوری و خلاقیت بسیار پرتلاش و پیگیر عمل میکند و میتوان گفت نیروی محرکه این موتور در قلب این واحد، خطقرمزهای ما در تولید محصول سالم تحت چالشهای متعدد محیطی و داخلی است.
استانداردها و تأییدیهها: برای اینکه به عنوان تولیدکننده بتوانید ادعاهای مربوط به پایداری را با جامعه و مصرفکنندگان و سایر ذینفعان خود مطرح کنید، نیاز به استانداردهای مشخص برای ارسال پیام و برقراری ارتباط دارید که دارای اعتبار باشند. دریافت تاییدیههای این حوزه معمولا نیازمند صرف هزینههای قابلتوجهی است که همین امر، انجام آن را برای کسبوکارهای جوانی مثل ما سخت میکند. اگر نشانها و یا تاییدیههای داخلی قابل اعتماد و اعتباری وجود داشت که این مسیر را تا حدی هموار و انگیزه برای ورود به آن را افزایش میداد، از این چالشها کاسته میشد.
تغییرات قوانین و مقررات: تغییرات در قوانین و مقررات مربوط به پایداری میتواند بر تولیدکنندگان تأثیرگذار باشد. این ممکن است نیازمند تغییرات در فرآیندها و استراتژیهای تولید و بازاریابی باشد که ممکن است با هزینههای اضافی و نیازمندی به زمان و تلاش متفاوتی همراه باشد. در خیلی از موارد، ما در مجموعه رکسانودارا پا را فراتر از استانداردها میگذاریم و داوطلبانه موارد بیشتری را درنظر میگیریم. اما این موضوع همواره چالشبرانگیز است چرا که بدلیل فقدان استانداردها و بدنبال آن عدم الزام اجرایی آنها، میتواند در مواردی شما را در موضع ضعف و تهدید نسبت به رقبا در بازار قرار دهد.
فکر میکنید بازار فعلی ظرفیت توسعه محصولات مشابه را دارا است؟ با اتخاذ چه تصمیماتی میتوان عموم مردم را به سمت مصرف محصولات پایدار سوق داد؟
وقتی در مورد بازار فعلی و ظرفیت آن صحبت میکنیم، بدلیل شرایط اقتصادی، اصلیترین مولفه به قیمتگذاری کالاها برمیگردد. در این شرایط، دشوار است بتوان کالاهایی با ارزش افزوده را که معمولا در شرایط فعلی با قیمت تمامشده بیشتری نسبت به کالاهای مشابه ولی فاقد آن ارزشها وارد بازار میشوند، به شکل گسترده و همهگیری جا انداخت. در همین لحظه مخاطب اصلی بسیاری از محصولات ما که با مواد اولیه باکیفیت و ممتاز تولید میشوند و به شیوه سالم و شفافی توزیع میشوند، غالبا از طبقه اقتصادی-اجتماعی A است. این درحالی است که دانش و آگاهی از این حوزه اصلا محدوده به این طبقه نیست و افراد از سایر طبقههای اقتصادی-اجتماعی هم بدنبال این ارزشها برای سلامت خود و محیط پیرامون هستند. اما شرایط جور دیگری پیش میرود. طبیعتا اگر بشود دسترسپذیری این کالاها را بیشتر کرد، میتوان این حق انتخاب را به جامعه داد و آنوقت با چشم بازتری از موفقیت یا رکورد بازار آن صحبت کرد.
ارتقاء آگاهی مصرفکنندگان درباره مزایای محصولات پایدار از طریق کمپینهای تبلیغاتی، رسانههای اجتماعی، و تبلیغات مستقیم میتواند به افزایش تقاضا برای این محصولات کمک کند. دولتها و نهادهای مرتبط میتوانند با ارائه تسهیلات مالی، تشویق به تحقیق و توسعه در زمینه محصولات پایدار، و ایجاد انگیزههای مالی برای تولیدکنندگان، بخش خصوصی را به تولید محصولات پایدار تشویق کنند. رقابت بین شرکتها برای تولید محصولات پایدار و با کیفیت میتواند به افزایش گسترده محصولات پایدار و ارائه گزینههای متنوع به مصرفکنندگان منجر شود. برگزاری کمپینهای ترویجی و تبلیغاتی برای تشویق به خرید مسئولانه و آگاهیرسانی برای استفاده از محصولات پایدار میتواند به ارتقاء نگرش مصرفکنندگان و ایجاد نیاز و تقاضای بیشتر برای این محصولات منجر شود. در نهایت، اعتبار دادن به شرکتها و محصولاتی که به طور فعال به پایداری و حفظ محیطزیست متعهد هستند میتواند به ایجاد اعتماد مصرفکنندگان و تشویق به خرید محصولات پایدار کمک کند.
نقش رسانه و رویدادهایی نظیر رویداد تولید مسئولانه و بهرهوری را در توسعه فرهنگ مصرف و تولید پایدار چگونه ارزیابی میکنید.
رسانهها نقش اثرگذاری در توسعه فرهنگ مصرف و تولید پایدار دارند. به نظر من رویدادی مثل این رویداد میتواند در زمینههای مختلفی به صنایع و تولیدکنندگان و همینطور مصرفکنندگان کمک کند. مواردی که به زعم من اهمیت دارند را در اینجا جمعبندی میکنم.
این رویداد میتواند اطلاعات مرتبط با محصولات و خدمات پایداری را به مصرفکنندگان به شکل شفافی مطرح کند و آگاهی آنها را در این زمینه افزایش دهد. این اطلاعات میتواند شامل مزایا، ویژگیها و تأثیر محصولات پایدار بر محیطزیست و اجتماع باشد. رویداد میتواند الگوی مصرف پایدار را ترویج کرده و به مخاطبان نشان دهد که استفاده متعادل از منابع و انتخاب محصولات پایدار چه تأثیری بر زندگی شخصی آنها و محیطزیست دارد. همچنین خوب است که این رویداد به ترویج اقدامات مسئولانه از سمت مصرفکنندگان از جمله مصرف محصولات محلی و پیگیری حقوق خود از تولیدکنندگان کمک کند. لازم است رویداد بتواند پلی میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان از یکسو و سیاستگذاران باشد. اینجا باید بستری برای طرح مسائل و چالشهای این حوزه برای این دو گروه و ارائه مطالبهها و نیازمندیهای قانونی باشد. نگاه رسانهها به مسائل محیطزیستی و پایداری میتواند تأثیرگذار بر سیاستها و تدابیر قانونی دولتها باشد و به ارتقاء تدابیر کمک کند.
پیش از همه اینها انتظار میرود همچین رویدادی ذینفعان اصلی خود و کانالهای ارتباطی اثرگذار با آنها را به درستی شناسایی کند و پیامهای روشن و صریحی را از این طریق در حوزه محورهای اصلی رویداد مبادله کند.